Web Analytics Made Easy - Statcounter

سیناپور نویسنده سی عنوان کتاب ویک دکلمه برای مقبام معظم رهبری با انتقاد از روند رو به افزایش دانلود آثار نویسندگان توسط کاربران فضای مجازی می گوید: دانلود کردن کتاب،درست مانند درست کردن قورمه سبزی در ماکروفر است! خواندن یک اثر با ورق زدن کتاب رنگ و بوی خاص خود را دارد، حسی که نویسنده با نوشتن روی کاغذ و قلم بر دست گرفتن، ایجاد کرده است فقط از طریق ورق زدن کاغذ انتقال پیدا می کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، منیره غلامی توکلی - آخرین روزها ماه شعبان است که در دفتر کار میزبان بانویی نویسنده می شویم، بانویی که در 20 سال عمر نویسندگی اش، کارنامه ای درخشان از 30 عنوان کتاب دارد.

نویسنده ای بر مدار تخیل!

به نظر گفت وگو کردن با رویا سیناپور نویسنده کتاب های « شاه پری حجله»، « آوار اعتراف»، « عتیقه عشق » .. که خود معتقد است ذهنی تخیلی و قصه پرداز دارد سخت باشد اما این بار هم اوست که ما را با افسون کلمات خود برده و در دنیای سرشار از احساس سروده ای زیبا که برای رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را دکلمه نیز کرده است رها می کند...

او درباره این سروده اش می گوید: « یک شب به من الهام شد که متنی را برای حضرت آقا« مقام معظم رهبری» بنویسم.. و اکنون خوشحالم که توانستم آن را به سرانجام برسانم و در قالب کلیپ بر روی تصاویر رهبر انقلاب دکلمه کنم.

این بانوی نویسنده با اشاره به اینکه این کلیپ را تقدیم دفتر مقام معظم رهبری کرده ام می گوید: این اثر را برای اولین بار به مجموعه شما اهدا کرده ام تا مورد استفاده قرار گیرد.»

«ای که نفس حق تو بر ایمان؛ ابلاغ است نه اخطار /ای که نفس تو، برایمان ابلاغ است نه اخطار » بخشی از این سروده است که از نظر سیناپوربیشترین احساس او را بیان می کند.

از نویسنده کتاب «برتیغه بام» می خواهم که خودش را بیشتر برای خوانندگان معرفی کند و می گوید: رویاسیناپور هستم متولد سال 1349 و ساکن تهران. دو دختر دارم و نویسندگی را از سال 1373 آغاز کرده ام. بیشتر کتاب هایم در قالب رمان تخیلی، رمان های تاریخی، روانکاوی، اجتماعی، زندگی نامه است.

وی از کتاب های«غرور عاشقان»،«زیربال های غم»،«به تو می اندیشم»،« آوار اعتراف»،«افسون عشق»،«چشم های بی حیا»،«عتیقه عشق»، «شاه پری حجله»،«در انتظار شهرزاد»،«برتیغه بام» به عنوان پرفروش ترین کتاب هایش یاد می کند.

700 عنوان کتاب در رمان - تاریخی «آردتادخت»

سیناپور که اکنون کار تألیف رمانی - تاریخی با عنوان «آرتادخت» را در دست دارد درباره این کتاب می گوید: این کتاب 700 عنوان کتاب است که تمام مادران در تمام سلاطین و تمتام مشاهیر ایران را زنده می کند و قصه آن فروش یک جسد مومیایی توسط یک دختر است که خود محصل رشته تاریخ و مادرش استاد تاریخ است و اسمش اراتادخت است و این اسمی است که همان جسد مومیایی در دوران همخامشی مادرش بوده است!

این بانوی نویسنده با اشار به اینکه از دوران کودکی ذهنی قصه پرداز و تخیلی داشته است می گوید: یک اتفاق مرا به سمت نویسندگی کشاند، من تا دوران دبیرستان حتی نویسنده یک انشاء حرفه ای هم نبودم بعد از چاپ نخستین کتابم در رشته ادبیات وارد دانشگاه شدم و تا مقطع دکترا آن را ادامه دادم.

نویسنده کتاب«زیربال های غم» نویسندگی را دنیای دوم خودش می داند و می گوید: وقتی در حال نگارش یک اثر هستی یعنی زندگی دوباره و دومی را تجربه می کنی! از زندگی عادی خودت خارج شده و وارد دنیای قصه می شوی و وقتی از دنیای قصه خودت خارج می شوی، دوباره به زندگی عادی خودت بر می گردی...در واقع درست مانند خارج شدن روح از کالبد. من هر وقت می نویسم در زندگی خودم نیستم و در دنیای وارد می شوم که در موردش می نویسم.

برای نویسنده شدن هر کاری را باید بلد باشی!

وی در خصوص اینکه آثارش چه رنگ و بویی از زندگی واقعی اش دارد و آیا بر روند عادی زندگی اش تأثیرگذاشته است؟ می گوید: « قصه مربوط به آدم هاست و آدم ها هم زندگی می کنند، نویسنده باید بتواند در داستان هایش خیاطی کند، بافتنی ببافد، آشپزی کند و اگر جایی در کتاب باید به فرزندش رسیدگی کند باید مادر خوبی باشد تا بتواند روش تربیتی بچه را بنویسد یا آموزش دهد.»

این بانوی نویسنده معتقد است: « برای تألیف 30 عنوان کتاب، اصولا همه کاری را بلد است و آنها را نه تنها در قصه ها، بلکه در زندگی خودش هم اجرا می کند. از اینرو نویسندگی نمی تواند تأثیر منفی بر نقش مادری و زندگی عادی او داشته باشد. »

نویسنده کتاب«آوار اعتراف» به نکته عجیبی اشاره می کند و می گوید: مخاطبان من بیشتر آقایان هم هستند و من به جز در مواردی که نتوانستم مجوز چاپ بگیرم با مشکلی رو به رو نشده ام و از نظر من این دست مسائل برای نویسنده که دغدغه اصلی و نخستش نوشتن است نمی تواند آنقدر مهم باشد که او را از نوشتن منصرف کند.

وی ادامه می دهد: نویسنده اگر در مرحله اول بخواهد به چاپ و فروش کتابی که در دست دارد فکر کند به هیچ عنوان نمی تواند بنویسد چرا که هر کنش و واکنشی می تواند بر قدرت تخلیل نویسنده اثر بگذارد از نظر من هزینه های چپ و گرفتن مجوز و .. در مرحله های بعد از نوشتن یک اثر است.

هر فردی با نوشتن زندگی نامه خود یک نویسنده است

سیناپور استعداد و توان نویسندگی را یک موهبتی می داند که خداوند به همه بندگان خود داده است زیرا هر کسی می تواند حداقل زندگی نامه خود را بنویسد اما اگر قرار است فردی برای دیگران رمان یا قصه ای بنویسد باید قدرت تخیلی بالایی داشته باشد که این قدرت تخیل یک ذات است که در برخی از افراد به ودیعه گذاشته شده باشد.

این بانوی نویسنده با اشاره به اینکه رویکردهای اجتماعی بر ذهنیت یک نویسنده قطعا تأثیرگذار است می گوید: در نوشتن رمان یا قصه این تخیل است که به کمک نویسنده می آید، تخیلی که او را می تواند تا صدسال آینده پیش ببرد و آن دوران را ببیند!. تأثیری که ذهن نویسنده از وقایع و اتفاقات جاری روز دارد درست مانند دوربین فیلم برداری عمل می کند که با تصویربرداری و ثبت یک صحنه در حافظ خود در جای مناسب از آنها استفاده می کند.

برای نوشتن قصه های کتابم دزدی و دستفروشی کردم!

نویسنده کتاب«غرور عاشقان» می گوید: گاهی نویسنده مجبور است برای درک یک حس، صحنه سازی کرده و آن را تجربه کند در آن صورت راحت تر و دقیق تر می تواند در قصه با خواننده خود ارتباط برقرار کند مثلا در کتاب آوار اعتراف می خواستم صحنه ای را بنویسم که خانمی در خیابان جمهوری با بچه سه ساله اش دزدی کرده و کتک می خورد! اما این حس را نمی توانستم درک کنم و مجبور شدم این کار را انجام دهم تا حس ترس و اضطرابش آن زن جوان را تجربه کنم. یا دست فروشی بود که حتما باید در اتوبوس لمسش می کردم که چقدر انسان، خرد می شود و اینکه چگونه باید با تک تک نگاه های مردم برخورد کرد.

این بانوی نویسنده دلیل اقبال مردم به سمت کتاب هایی که نویسندگان آن غربی هستند را در بی پردگی قلم آنها می داند و می گوید: گاهی نویسنده برای انتقال حس یا ارتباط گیری مخاطب با یک نوع سبک زندگی و .. نیاز دارد که بی پردگی قلم داشته باشد و از برخی دیالوگ ها استفاده کند که مردم عادی آن را قبول ندارند و برای فرزندانشان خوب نمی دانند و مجبور است که آن را یا حذف کرده یا اصلاحیه بزند ، اما یک نویسنده خارجی این محدودیت ها را ندارد. وی برخلاف برخی از عقاید که می گویند ذائقه مردم به سمت آثار غربی و خارجی تغییر یافته است، معتقد است که ذائقه فیلم نامه « ابد و یک روز » است که یک داستان کاملا ایرانی است و مردم ما قطعا با داستان ها و قصه هایی که در کوچه پس کوچه های شهرهای کشورشان اتفاق می افتد ارتباط بهتری پیدا می کنند.

تبلیغ حلقه مفقوده هنر- صنعت نشر کتاب

سیناپور با اشاره به اینکه در کشور ما تبلیغ در مورد کتاب کم است می گوید: هر چیزی در کشور ما تبلیغ می شود به غیر از کتاب ! به همین خاطر است که مردم دارند از کتاب و کتابخوانی فاصله می گیرند و در شرایطی هم شاهد این هستیم که تب مطالعه در فضای مجازی بالا رفته است و شاهد دانلود کتاب ها هستیم که این اتفاق نامبارکی است.

نویسنده کتاب «در انتظار شهرزاد» دانلود کردن کتاب را درست مانند درست کردن قورمه سبزی در ماکروفر می داند ! و می افزاید: خواندن و مطالعه کردن با ورق زدن کتاب رنگ و بوی خاص خود را دارد، حسی که نویسنده با نوشتن روی کاغذ و قلم بر دست گرفتن ایجاد کرده است فقط از طریق ورق زدن کاغذ انتقال پیدا می کند. هر چه از قلم زدن دور شویم و اهل کامپیوتر شویم کتاب ها دانلود می شوند و هر چه کتاب ها دانلود شود مصنوعی تر می شویم و هر چه مصنوعی تر شویم مجازی تر می شویم و اینگونه پنهان و بعد نابود خواهیم شد.

لطفا کتاب ها را دانلود نکنید!

سیناپور در پایان با اشاره به اینکه همیشه با قلم و بر روی کاغذ داستان های خود را می نویسند می گوید: تا بخواهم آنچه در ذهن دارم را تایپ کنم ، حسش را از دست می دهم و کلمات از ذهنم می روند از این رو از تمام کسانی که کتاب ها را به جای دانلود کردن می خرند و حال و هوای ورق زدن کاغذ و بوی خوش آن را استشمام می کنند تشکر می نمایم و از همه مردم ایران می خواهم از کتاب فاصله نگیرند.

برای مشاهده و دانلود کلیپ اهدایی خانم سیناپور به مقام معظم رهبری فایل زیر را کلیک کنید.

انتهای پیام/

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۴۷۵۲۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن

به گزارش قدس آنلاین، پل استر یکی از نویسندگان محبوب جهان بود و آثار او به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شد. نویسنده‌ای که بسیاری او را با شاهکارش «سه‌گانه نیویورک» (شهر شیشه‌ای، ارواح و اتاق دربسته) می‌شناسند و من با رمان‌های دلچسب «تیمبوکتو»، «سانست پارک» و «موسیقی شانس». 
پل استر مثل بسیاری از نویسندگان آمریکایی علاقه‌مندان زیادی در ایران دارد، به طوری‌که ناشرانی مانند نشر افق و چشمه، کتاب‌های او را با رعایت قانون کپی‌رایت و فاصله کمی از انتشار جهانی، در ایران ترجمه می‌کردند و به چاپ می‌رساندند. 
او نخستین کتابش را در سن ۳۵سالگی و در سال ۱۹۸۲ نوشت؛ یک زندگی‌نامه اما با روایت داستانی به نام «اختراع انزوا». دو سال بعد، سه‌گانه نیویورک را نوشت که سبب شد نام پل استر در محافل ادبی انگلیسی‌زبان مطرح شود. پس از انتشار این سه‌گانه، منتقدان و کتابخوان‌ها آثارش را با جدیت بیشتری دنبال کردند. 
سه‌گانه نیویورک، مشهورترین اثر پل استر، از سه رمان به هم پیوسته تشکیل شده است: شهر شیشه‌ای، ارواح و اتاق دربسته؛ داستان‌هایی به‌یاد ماندنی و اسرارآمیز که به شکلی نفسگیر، خواننده را درگیر اتفاقات خود می‌کنند. سه رمان کوتاه معمایی، فلسفی و کارآگاهی که شخصیت هر داستان در شهر نیویورک دچار ماجراهای عجیب و غریبی می‌شوند؛ اتفاق‌هایی که سرانجام آن جنون، سرگشتگی و بحران هویت است. این کتاب‌ها جسورانه نوشته شده و سرشار از پیچیدگی‌های انسانی و عاطفی هستند. 

جهان خاص «پل استر»
در ابتدا برچسب ژانر کارآگاهی را بر آثار استر گذاشتند اما با انتشار آثار دیگرش مشخص شد او نویسنده‌ای است که جهانی مخصوص به خود دارد؛ جهانی که مهم‌ترین مؤلفه‌های آن پرداختن به بحران هویت، فقر، مفهوم انزوا، شکستن فضا و زمان و تأکید او بر پدیده شانس است. 
قهرمان‌های کتاب‌های استر اغلب خود را گرفتار داستان سرنوشت یا نقشه‌های دیگری می‌یابند؛ چیزی فراتر از توان و تصورشان، چیزی که آن‌ها را به این پرسش می‌رساند که 
«من کیستم؟» (این ویژگی در اثر «موسیقی شانس» بسیار مشهود است) او در همه این سال‌ها در آثارش قهرمانی خلق کرده که هر کدامشان می‌تواند آینه‌ای مقابل مخاطب بگذارد و مخاطب با خواندن داستان شخصیت‌ها به کشف خود دست پیدا کند. 
اما یکی ازآثار دلچسب پل استر، رمان «تیمبوکتو»ی او است. یک داستان تمثیلی مدرن که می‌خواهد با بیان ساده، از معانی ژرف صحبت کند. 
قهرمان داستان «تیمبوکتو» سگی به نام آقای بونز است که همراه و همدم همیشگی مردی بی‌خانمان از بروکلین به نام ویلی جی.کریسمس می‌شود. ویلی از نظر جسمانی وضعیت خوبی ندارد و همزمان با وخیم‌تر شدن حالش، به همراه آقای بونز به سوی بالتیمور راه می‌افتد. داستان سفر آن‌ها توسط آقای بونز روایت می‌شود. پل استر با قرار دادن سگ به عنوان یک شخصیت داستانی، موفق شده یکی از غنی‌ترین و هیجان‌انگیزترین داستان‌ها در ادبیات آمریکا را خلق کند. این کتاب از نگاه حیوانات، دنیای انسان‌ها را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد. 

نوشتن از جزئی‌ترین خاطرات
پل استر که در سال ۲۰۱۷ نامزد جایزه معتبر بوکر شد جزو نویسندگانی بود که ید طولانی در نوشتن آثار زندگی‌نامه‌ای داشت. او در آثاری مانند «اختراع انزوا»، «بخور و نمیر» و «خاطرات زمستان» با دقت و ریزبینی به بررسی جزئی‌ترین خاطرات خودش دست زده است؛ از سرمای کف اتاق در ۶سالگی گرفته تا تجربه گرسنگی و فقر تا علاقه دیوانه‌وارش به بیسبال و موسیقی. 
آقای نویسنده علاوه بر ورزش و موسیقی با دنیای سینما هم بیگانه نبود. 
او خالق بیش از ۳۰اثر بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شده‌اند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.
استر خودش فیلم‌نامه‌هایی نوشت که با فیلم‌نامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو آغاز شد. سپس همراه وانگ به‌طور مشترک دنباله‌ای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کرد. 
سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلم‌نامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد. 
استر در مورد ورودش به دنیای فیلم‌سازی گفته بود: «من بیشتر یک نویسنده‌ام. نویسندگی کار من است. فیلم‌سازی برای من یک راه دیگر برای قصه‌گویی است». 
پس از کتاب «مردم حمام خون» آخرین کتاب پل آستر که با عنوان «باوم‌گارتنر» منتشر ‌شده، به پروفسوری می‌پردازد که با خاطره تلخ مرگ همسرش مبارزه می‌کند. استر در زمان نوشتن این رمان با بیماری‌اش دست و پنجه نرم می‌کرد و هنگام نوشتن رمان در مصاحبه‌هایش تأکید کرده بود این رمان شاید آخرین اثرش باشد. او گفته بود: «احساس می‌کنم وضعیت سلامتی‌ام آن‌قدر مخاطره‌آمیز است که بگویم شاید این آخرین چیزی باشد که می‌نویسم و اگر این پایان باشد پس با این مهربانی انسانی که به عنوان نویسنده در محافل صمیمی دوستانم احاطه‌ام کرده، باید بگویم ارزشش را داشت».

خدیجه زمانیان یزدی

دیگر خبرها

  • ۲ کتاب مناسب مداحان و منبری‌ها در راه نمایشگاه
  • جزییات جشنواره ملی شعر کودک و نوجوان رضوی در همدان
  • بدرود آقای پل استر
  • درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
  • پل آستر نویسنده معروف آمریکایی درگذشت
  • چشم، دیگر سریال حشاشین نمی بینیم!/ «چه تکاپوی رقت انگیزی»
  • «پل آستر»‌ درگذشت
  • بحران ادبیات داریم
  • نماد غذای ایرانی به خوشمزگی قورمه‌سبزی!
  • مجموعه دفتر یادداشت روزانه داستایوفسکی به چاپ سوم رسید